شاخص فلاکت چیست و چگونه اقتصادها را می بلعد؟ شاخص فلاکت چیست و چگونه اقتصادها را می بلعد؟ شاخص فلاکت چیست و چگونه اقتصادها را می بلعد؟

شاخص فلاکت چیست و چگونه اقتصادها را می بلعد؟

شاخص فلاکت چیست و چگونه اقتصادها را در خود می بلعد؟

اگرچه همیشه می گویند پول خوشبختی نمی آورد اما، بین توانایی اقتصادی و رفاه در زندگی همبستگی عمیقی وجود دارد. به هر حال اگر شغل خود را از دست بدهید یا از پس هزینه های سرسام آور زندگی برنیایید، به احتمال زیاد آدم خوشحالی هم نخواهید بود!
شاخص فلاکت یا misery index ترکیبی از نرخ تورم و نرخ بیکاری است. با نگاهی به تورم و بیکاری –که هر دو هزینه های جدی را به افراد جامعه تحمیل می کنند- می توان هدف از ترکیب این دو را فهمید. شاخص فلاکت که در دهه های 70 تا 90 میلادی در مرکز توجهات سیاستمداران و اقتصاددانان قرار داشت، متغییر مهمی است که میزان رفاه کلی جامعه را نشان می دهد.
با آرون گروپس همراه باشید تا با این شاخص مهم اقتصادی بیشتر آشنا شوید.

آنچه در این مقاله می خوانید:

شاخص فلاکت چیست؟

شاخص فلاکت به معنای میزان پریشانی اقتصادی است که توسط تک تک افراد یک جامعه به دلیل تهدید از دست رفتن شغل (یا بیکاری واقعی) و ترکیب آن با بالا رفتن هزینه های زندگی احساس می شود.
شاخص فلاکت یا misery index به عنوان ترکیبی از نرخ تورم و نرخ بیکاری، توسط آرتور اوکون اقتصاددان آمریکایی ایجاد شد. البته از همان ابتدا با این نام شناخته نمی شد بلکه، نام آن “شاخص ناراحتی اقتصادی” بود. در سال 1980 و با اوج گرفتن این شاخص، نام آن نیز به شاخص فلاکت –که نامی بسیار تلخ تر بود- تغییر یافت.
این شاخص اقتصادی با افزودن نرخ تعدیل یافته فصلی بیکاری به نرخ تورم محاسبه می شود. از آنجایی که تورم و بیکاری هر دو در وضعیت رفاه افراد تاثیر منفی دارند لذا، به نظر می رسد که شاخصی که ترکیبی از این دو داده اقتصادی باشد می تواند دید درستی از وضعیت رفاه در جامعه به دست بدهد.

نکته: سیاستمداران، دانشگاهیان و صاحب نظران اقتصادی بیشتر از سرمایه گذاران به شاخص فلاکت اشاره و استناد می کنند چرا که، این شاخص نشان می دهد که افراد جامعه از نظر مالی در چه وضعیتی هستند.
هانکه اقتصاددان معتقد است دلیل استفاده از شاخص فلاکت در حوزه سیاسی این است  که درک آن توسط عموم آسان است.
در ایالات متحده مرسوم است که شاخص فلاکت را در طول دوران ریاست جمهوری هر کدام از رییس جمهورها، محاسبه و اعلام می کنند  و این شاخص در دهه 70 و 80 به معیاری برای ارزیابی میزان محبوبیت رییس جمهور و پیش بینی نتیجه انتخابات تبدیل شد.

درک شاخص فلاکت

شاخص فلاکت دو جز دارد: نرخ بیکاری و نرخ تورم
نرخ بیکاری به افراد بزرگسال توانمندی اشاره دارد که به عنوان بخشی از نیروی کار، فعالانه در جستجوی کار هستند.
نرخ تورم نیز به معنای نرخ از دست رفتن قدرت خرید پول به واسطه بالا رفتن قیمت های مصرف کننده است.
این دو عدد معمولا نسبت عکس دارند یعنی، هرگاه نرخ بیکاری کاهش می یابد قیمت ها تمایل به افزایش دارند و برعکس.
همانطور که اشاره شد شاخص فلاکت از ترکیب نرخ بیکاری فصلی و نرخ تورم سالیانه محاسبه می شود.
شاخص فلاکت= نرخ بیکاری فصلی تعدیل شده+ نرخ تورم سالانه

بررسی مولفه های شاخص

نرخ بیکاری فصلی تعدیل شده
نرخ بیکاری برای حذف الگوهای اشتغال فصلی و برای ارائه دید دقیق تری از نرخ اشتغال و بیکاری تنظیم شده است.
این عدد که به صورت درصد ارائه می شود میزان افراد قادر به انجام کار را به دست می دهد که فعالانه در جستجوی کار هستند اما موفق به یافتن شغل نمی شوند.
افراد بازنشسته ای که کار می کنند و افرادی که جستجو برای یافتن کار را متوقف کرده اند از این آمار حذف می شوند. در ایالات متحده اداره آمار کار (BLS) به صورت ماهانه نرخ بیکاری را منتشر می کند.

نرخ تورم سالانه
نرخ تورم درصد افزایش قیمت کالاها و خدمات برای مصرف کنندگان است. نحوه محاسبه به این صورت است که اداره آمار کار قیمت تمامی کالاها و خدمات موجود در اقتصاد را به صورت ماهانه اندازه گیری و و تغییرات آن را در قالب شاخص CPI اعلام می کند.

کدام جز از misery index تاثیرگذارتر است؟

در فرمول شاخص فلاکت نرخ بیکاری و نرخ تورم هر دو وزن یکسانی دارند و هر کدام 50% از نتیجه نهایی را شامل می شوند اما، آیا در حقیقت میزان تاثیرگذاری این دو در سطح رفاه جامعه نیز یکسان است؟
بر اساس مطالعه ای که توسط سه اقتصاددان نیوزیلندی انجام شد، معلوم شده است که درد ناشی از بیکاری بسیار بیشتر از درد ناشی از تورم است. این مطالعه مشخص کرد که افزایش بیکاری شش برابر بیشتر از افزایش قیمت ها به خانوارها درد و رنج تحمیل می کند.
از طرف دیگر تاثیرگذاری بیکاری از طریق انقباض فعالیت های تجاری و کاهش درآمدهای دولت، تاثیر بیشتری بر شهروندان می گذارد.
یکسان بودن وزن دو عامل نرخ بیکاری و تورم در محاسبه شاخص فلاکت، باعث شده که این شاخص در عین ساده و همه فهم بودن، شاخصی نادقیق از ارزیابی شرایط اقتصادی جامعه باشد.

 

منبع داده های شاخص فلاکت

در ایالات متحده آمار بیکاری و نرخ تورم سالیانه توسط اداره آمار کار (BLS) منتشر و مورد استفاده قرار می گیرند.
برای سایر کشورها نیز از اطلاعات ارائه شده توسط “واحد اطلاعات اکونومیست –که بخش تحقیق و تحلیل The Economist Group است- استفاده می شود.

شاخص فلاکت رضایت بخش

اقتصاددانان نرخ بیکاری بین 4%-5% را به معنای اشتغال کامل (full employment) می دانند و نرخ تورم مطلوب برای فدرال رزرو آمریکا 2% است. از این رو رتبه بندی شاخص فلاکت 6%-7% در محدوده رضایت بخش قرار می گیرد.

تاریخچه

این شاخص برای اولین بار در دهه 1970 میلادی و با توسعه رکود تورمی (یعنی زمانی که نرخ بیکاری و نرخ تورم همزمان بالا باشد) رایج شد.
اولین شاخص فلاکت توسط آرتور اوکون و برای ارائه تصویری سریع از اقتصاد ایالات متحده ایجاد شد. آرتوراوکون اقتصاددان و محقق اقتصادی و عضوی از شورای مشاوران اقتصادی رییس جمهور وقت ایالات متحده بود.
شاخص ترکیبی از تورم و بیکاری است و هرچه عدد بالاتری داشته باشد، بدبختی شهروندان عادی بیشتر است.
در حال حاضر اندازه گیری شاخص گسترده تر شده و علاوه بر تورم و نرخ بیکاری، سایر شاخص های اقتصادی مثل نرخ بهره وام بانکی را نیز شامل می شود. اگرچه تغییرات شاخص فلاکت به عنوان روشی مناسب برای سنجش سلامت کلی اقتصاد ملی رایج شده اما، شاخص دقیقی محسوب نمی شود.
در ایالات متحده اگرچه داده های تورم از سال 1914 در دسترس است اما، داده های شاخص فلاکت از 1948 به بعد در دسترس است چرا که، اعداد بیکاری قبل از این تاریخ در دسترس نیست.

ارتباط شاخص فلاکت با میزان جرم و جنایت

با بررسی داده های 1960 تا 2005، اقتصاددانان دریافتند که بین شاخص فلاکت و میزان جرم و جنایت در جامعه رابطه تنگاتنگی وجود دارد و این همبستگی به شدت قوی است؛ قویتر از همبستگی جرم و جنایت با تورم یا بیکاری به تنهایی.
به نظر می رسد که شاخص فلاکت به اندازه یکسال یا بیشتر از جرم و جنایت جلوتر است. (یعنی جرم و جنایت در جامعه در پی افزایش شاخص فلاکت، زیاد خواهد شد)

شاخص در دوره رکود تورمی

در طول دهه هفتاد میلادی که ریچارد نیکسون پیوندهای دلار و طلا را محدود و سپس قطع کرد، ایالات متحده چندین سال افزایش تورم و نرخ بیکاری را تجربه کرد که به رکود تورمی (Stagflation) معروف است. این پدیده با تئوری های اقتصاد کلان آن زمان مطابقت نداشت و اقتصاددانان بسیاری در تلاش بودند تا تئوری مناسبی که این شرایط را تشریح کند ارائه کنند.
شاخص فلاکت در آن زمان یک شاخص نو ظهور بود چرا که اقتصاددانان جریان اصلی در آن زمان معتقد بودند تورم و بیکاری همدیگر را جبران می کنند و نمی توانند با هم رشد کنند.
ایده اوکون و شاخص فلاکت در آمریکای آن روزها بسیار محبوب شد و حتی در کمپین های انتخاباتی ریاست جمهوری به عنوان ابزاری برای انتقاد از دولت حاکم تبدیل شد.
شاخص فلاکت ایالات متحده در آن زمان 12.7% بود که عدد نسبتا بالایی است.

 

محدودیت های شاخص فلاکت در برآورد شرایط اقتصادی

درست است که misery index یک بینش سریع از سلامت اقتصاد به دست می دهد اما، نمی توان آن را به عنوان یک شاخص دقیق در نظر گرفت.
از جمله نقاط ضعف شاخص این است که هر دو مولفه شاخص فلاکت دارای نقاط کور ذاتی هستند.
مثلا شاخص بیکاری تنها افرادی را در نظر می گیرد که فعالانه در جستجوی کار هستند و افراد بیکار که از جستجوی کار دست کشیده اند را شامل نمی شود (مثل کسانی که از بیکاری طولانی مدت خسته و از جستجوی کار ناامید شده اند).
از طرف دیگر، تورم پایین نیز همیشه نشانه مثبتی نیست و می تواند نشانه ای از فلاکت پیش بینی نشده باشد. مثلا کاهش و حتی نبود تورم می تواند نشانه رکود اقتصادی باشد. یک اقتصاد راکد پتانسیل افزایش نرخ بیکاری و نیز کاهش ارزش املاک و سهام را دارد که می تواند منجر به سختی در زندگی بسیاری از افراد جامعه شود؛ در حالیکه می دانیم نرخ تورم پایین می تواند منجر به شاخص فلاکت پایین و در واقع برداشت اشتباه از شرایط اقتصادی جامعه شود.
به علاوه همانطور که در پیش آمد، در شاخص فلاکت وزن دو عامل تورم و بیکاری را یکسان در نظر می گیریم، هر چند که می دانیم افزایش 1% نرخ بیکاری منجر به فلاکت بیشتری از افزایش یک درصدی نرخ تورم خواهد شد.
لذا شاخص فلاکت اوکون به دلیل ایرادات ذاتی تورم و بیکاری، به عنوان معیاری مناسب اما بسیار نادقیق برای اندازه گیری سلامت اقتصادی در نظر گرفته می شود.

انتقادات وارده به شاخص

شاخص فلاکت از طرف اقتصاددانان با ایرادات زیر مواجه است:

  • در نظر نگرفتن برخی از داده های کلیدی اقتصادی مانند داده های رشد اقتصادی. برخی معتقدند این شاخص نمی تواند بینشی از عملکرد کلی اقتصاد به دست دهد و باید تنها به عنوان معیاری از سطح پریشانی اقتصادی احساس شده توسط افراد جامعه در نظر گرفته شود و نه معیاری از عملکرد عمومی اقتصاد.
  • در نظر گرفتن داده های فعلی اقتصادی به عنوان معیاری از پریشانی اقتصادی. شاخص فلاکت با تمرکز بر داده های نرخ تورم و بیکاری فعلی، نقش انتظارات و عدم اطمینان به آینده را کوچک نمایی می کند یا در نظر نمی گیرد در حالیکه، بخش بزرگی از احساس فلاکت شهروندان، استرس و نگرانی هایی است که مردم برای چشم انداز آینده اقتصادی خود (علاوه بر شرایط بد اقتصادی فعلی) احساس می کنند.
  • یک شاخص پس رو اقتصادی است چرا که، از شاخص های پس رو مثل نرخ بیکاری استفاده می کند. شاخص فلاکت نیز احتمالا بدبختی درک شده در اوایل دوران رکود را کمتر و میزان آن پس از پایان رکود را بیش از حد نشان می دهد.

به دلیل ایرادات وارده به شاخص فلاکت اولیه، تلاش هایی برای نوسازی این شاخص با گنجاندن معیارهای دیگر در فرمول صورت گرفته است که در ادامه با آنها آشنا می شویم.

نسخه های جدیدتر شاخص فلاکت

شاخص فلاکت رابرت بارو (BMI)

رابرت بارو اقتصاددان دانشگاه هاروارد، چندین بار شاخص فلاکت را اصلاح کرده است. نهایتا در سال 1999 رابرت بارو شاخص فلاکتی ایجاد کرد که نرخ بهره وام مصرف کننده و فاصله بین رشد بالقوه و واقعی تولید ناخالص داخلی (GDP) را به فرمول شاخص فلاکت می افزود. شاخص بارو برای ارزیابی عملکرد روسای جمهور ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد.

شاخص فلاکت استیو هانکه (HAMI)

استیو هانکه اقتصاددان دانشگاه جان هاپکینز، در سال 2011 شاخص فلاکت بارو را اصلاح کرد و کاربرد آن را به عنوان یک شاخص بین کشوری گسترش داد.
شاخص فلاکت هانکه که بر خلاف شاخص بارو می تواند در سراسر جهان اعمال شود عبارت است از: مجموع نرخ بیکاری، نرخ تورم و نرخ بهره وام بانکی منهای تغییر رشد تولید ناخالص داخلی سرانه.
هانکه همچنین فهرستی از شاخص فلاکت را برای کشورهایی که داده های مربوطه را به صورت رسمی منتشر می کنند ارائه داد.
آخرین جدول منتشر شده مربوط به سال 2021 است که در آن کوبا در صدر فلاکت بارترین کشورها و لیبی در انتهای آن است.

جدول شاخص فلاکت هانکه

هانکه در مورد لیبی توضیح می دهد که: به نظر شگفت آور است که لیبی در جدول فلاکت در انتها قرار گرفته و کمترین میزان فلاکت را در بین 156 کشور دارد اما، پس از پایان جتگ و افزایش صادرات نفت تولید ناخالص داخلی سرانه این کشور رشد شگفت انگیزی داشت و به 62.6% در سال 2021 رسید که همین امر باعث شد که لیبی رتبه کمترین میزان فلاکت را به دست آورد:
شاخص فلاکت (HAMI) لیبی= نرخ تورم (4.6%) + نرخ بیکاری(19.0%) +نرخ بهره وام بانکی (3.0%) – تولید ناخالص داخلی سرانه (62.6%)= 36.0-
در مورد کوبا نیز – که عنوان بدبخت ترین کشور در سال 2021 را به خود اختصاص داد- همه چیز واضح بود:
پزوی کوبا 95% ارزش خود در برابر دلار را از دست داد و عجیب نبود که با تورم 1221.8 درصدی مواجه باشیم لذا، میزان فلاکت کوبا عبارت است از:
شاخص فلاکت کوبا= نرخ تورم (1221.8%) + نرخ بیکاری (3.7%) + نرخ بهره وام بانکی (2.3%) – تولید ناخالص داخلی سرانه (0.2%)

در این لیست، ایران با شاخص فلاکت 62.3% رتبه دهم را به خود اختصاص داده است.

شاخص فلاکت بیت کوین "تام لی"

تام لی بنیانگذار Fundstrat Advisors  شاخص فلاکت را به طبقه دارایی ها گسترش داد و misery index بیت کوین را ایجاد کرد که اختصارا به BML معروف است. این شاخص متوسط فلاکت احساس شده توسط سرمایه گذاران بیت کوین را اندازه می گیرد.|
نحوه محاسبه این شاخص عبارت است از: درصد معاملات برنده به کل معاملات به علاوه معاملات نوسانات کلی ارز دیجیتال.
این شاخص وقتی ” در بدبختی” درنظر گرفته می شود که عدد کمتر از 27 به دست بیاید.

شاخص فلاکت بلومبرگ

این شاخص بر مبنای پیش بینی های اقتصاددانان بلومبرگ از نرخ بیکاری و نرخ تورم ایجاد می شود.

نتیجه گیری

شاخص فلاکت که برای اولین بار توسط آرتور اوکون اقتصاددان ایجاد شده ترکیبی است از نرخ تورم و نرخ بیکاری و میزان بدبختی و فلاکت احساس شده توسط شهروندان عادی را بیان می کند.
این شاخص که می تواند به سادگی بینشی درست از سلامت کلی یک اقتصاد به دست بدهد اما، به دلیل در نظر نگرفتن داده های رشد اقتصادی شاخص دقیقی نیست.
پس از آرتور اوکون اقتصاددانان دیگر به بازنگری هایی در شاخص فلاکت دست زده اند که معروف ترین این بازنگری ها توسط رابرت بارو ارائه شد که به BMI معروف است.

Instagram Facebook Twitter LinkedIn

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *