استراتژی سوئینگ استراتژی سوئینگ استراتژی سوئینگ

استراتژی سوئینگ

استراتژی سوئینگ

استراتژی سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) دسته بندی دیگری از مشارکت کنندگان در بازار از نظر بازه زمانی میان مدت است. در واقع استراتژی سوئینگ به نوسان گیری در دل روند های اصلی بین بازه روزانه تا هفتگی اطلاق می گردد.

مشارکت کنندگان از نظر زمانی به دسته های زیر تقسیم بندی می شوند:

  1. اسکالپر Scalper
  2. دی تریدر Day Trader
  3. سوئینگ تریدر Swing Trader
  4. پوزیشن تریدر Position Trader
  5. اینوستور Investor

فهرست مطالب

استراتژی سوئینگ در واقع به شیوه معاملات میان مدت که بازه زمانی روزانه تا هفتگی افراد اقدام به معامله می کنند، اشاره دارد. در این بازه زمانی معاملات بیش از یک روز تا چند هفته دوام خواهد داشت. هرچند موقعیت های بازار و کسب سود در این نوع معاملات محتمل به درازای ماه نیز به طول بیانجامد. با این وجود برای دسته بندی و درک بهتر ابزارها و شیوه های به کار گیری در تحلیل و استراتژی معاملات این تفکیک سازی شکل گرفته است.

برخی افراد تمایزی فی مابین سوئینگ تریدر با پوزیشن تریدر قائل نیستند. بگذارید مثالی برای روشن تر شدن موضوع بزنیم.

تصویر زیر مشاهده کنید:

به شکل فرضی، بازار در بازه ماهانه دارای یک روند صعودی (خط سیاه) مشخص است. در دل روند صعودی بازار حرکات اصلاحی و صعودی(خطوط قرمز) مختلفی را تجربه می کند تا به سقف قیمتی برسد. در استراتژی سوئینگ شما به دنبال این نوسانات قیمتی در بدنه روند اصلی خواهید بود. در واقع در تایم فریم های روزانه و هفتگی این سوئینگ ها به وضوح قابل مشاهده هستند.

بنابراین در استراتژی سوئینگ علاوه بر تشخیص جهت روند اصلی، باید نقاط ورود و خروج بهینه و مناسبی انتخاب کرد.

استراتژی سوئینگ

پایه و مفهوم استراتژی سوئینگ

معنای لغوی کلمه سوئینگ Swing نوسان و چرخیدن است. پس استراتژی سوئینگ یک استراتژی نوسانی اطلاق می گردد. در واقع معامله گران بخشی از روند اصلی بازار، قصد نوسان گیری قیمت دارند. در این استراتژی به نوسانات کم و روزانه توجهی نمی شود. و اخبار دیتاهای کلاس B در فاندامنتال تاثیر به سزای در این مدل معاملاتی داراست. دیتاهای کلاس B مدلی از گزارشات و اخباری هستند، که سازنده دیتاهای روند ساز اصلی خواهند بود.

افرادی که دارای تیپ شخصیتی کم ریسک تری نسبت به دیگر مشارکت کنندگان بازار هستند و قصد نوسان گیری دارند، استراتژی سوئینگ را انتخاب می کنند. بنابراین بازارهای که دارای یک روند مشخص و واضحی هستند، اولویت آنها می باشد.

بازه زمانی بالا فرصت بررسی مکانیزم بازار و عملکرد فردی را می دهد. همچنین شخص معامله گر قادر به رسیدگی برنامه های دیگر زندگی خود خواهد بود. بر این اساس دارای محبوبیت زیادی بین افراد بازار دارد. همواره آنها را در بازار نگه داشته و همچنین از نوسانات آنی و لحظه ای دور نگه می دارد.

رویکرد تحلیلی در استراتژی سوئینگ

در استراتژی سوئینگ همانطور که گفته شد، معامله گر به دو پارامتر مهم همزمان نیازمند هست:

  1. جهت روند
  2. تریگر ورود و خروج بهینه

در صورتی که در دیگر استراتژی ها همانند استراتژی پوزیشن، شما اگر جهت روند را به درستی تشخیص و نقاط ورود و خروج شما به اشتباه انتخاب شده باشد، احتمال موفقیت شما بالا خواهد بود. چون در طی زمان، محدوده قیمتی و سناریو سازی برای این مدل معاملات مطرح است. بنابراین در استراتژی سوئینگ علاوه بر تحلیل بنیادی(فاندامنتال) دارایی مورد نظر، باید در تحلیل روندها و تکنیکال به تبحر برسید.

مزیت استراتژی سوئینگ

بزرگترین مزیت استراتژی سوئینگ نسبت به سایر استراتزی ها، خاصیت فی مابینی بین بلندمدت و کوتاه مدت است. به شما فرصت بررسی لازم در ابعاد مختلف تحلیلی می دهد. و قادر به نوسان گیری از روند ها خواهید بود. بنابراین این شیوه برای افراد شاغل که زمان زیادی برای نشستن پشت سیستم و مانیتور بازار ندارند، بسیار مناسب است.

همچنین به دلیل دوری از نوسانات کوتاه مدت و شکار نوسانات میان مدت، از نظر روانی برای تریدر بار زیادی به همراه ندارد. استراتژی سوئینگ با تیپ های شخصیتی آحاد مردم مناسب خواهد بود. اما برای افرادی که دائم در حال رصد بازار هستند، اصلاً مناسب نیست. شما به دلیل خطاهای شناختی زیاد در ذهن و نوسانات بی قاعده در بازار به صورت خودکار به سمت دستکاری معاملات خواهید رفت.

پس به طور خلاصه:

  • در استراتژی سوئینگ قادر به گرفتن نوسانات اصلی بازار هستید. این باعث حضور دایم فرد در بازار و کسب سود بیشتر می گردد.
  • بهینه سازی در تخصیص سرمایه در بازارهای موازی با توجه به روندهای مختلف در بازارها
  • عدم نیاز به صرف زمان زیاد مانیتورنیگ بازار و دیتاها
  • آرامش ذهنی و روانی بیشتر معامله گر
استراتژی سوئینگ

معایب استراتژی سوئینگ

معامله گر به دلیل تشخیص یک روند، محتمل به دام روش های مدیریت سرمایه مارتینگل بیافتد. بازار با یک بازگشت و اصلاح قیمتی قادر به ضررهای جبران ناپذیری است. همچنین در زمان تثبیت بازار و اصلاح های قیمتی به دلیل زمان بری در این استراتژی، معامله گر به طمع روند اصلی و در معامله در جهت آن، از سود در این بخش از بازار جا بماند.

همچنین به دلیل باز ماندن معاملات در طی بیش از یک جلسه معاملاتی، ریسک بهره شبانه را دارد. به همین خاطر نیازمند سرمایه بیشتری جهت پوشش هزینه های متفرقه دارد. و بعضاً به دلیل توازن در نرخ ریسک به ریوارد و تعداد معاملات، حد ضرر بزرگتری برای معاملات اتخاذ می شود. این موضوع همچنین نیازمند سرمایه معقول تری نسبت به دیگر استراتژی های معاملاتی است.

از بعد روانی یک معامله گر نیازمند صبوری و آرامش بیشتری است. ممکن است معاملات خلاف جهت شما حرکت کند و زمان زیادی شما در ضرر باقی بمانید. این بار روانی زیادی بر فرد می گذارد. شما با داشتن یک استراتژی مناسب ورود و خروج قادر به غلبه بر این موضوع هستید.

راهنمای ورود و خروج بهینه در استراتژی سوئینگ

تنوع ورود بر اساس مدل های تکنیکی بسیار زیاد است. این تنوع در خصوص مدل های تحلیلی و مبتنی بر تشخیص انسانی و همچنین در مدل های اندیکاتوری قادر به مشاهده هستید. اینکه برای هر استراتژی سوئینگ کدام یک بهینه است، باید در سیستم مورد نظر جداگانه مورد ارزیابی قرار گیرد.

تریگر چیست؟ تریگر یا ماشه یک سبک برای ورود به بازار است. در واقع شرایطی که بایستی محقق تا مجوز ورود معامله داشته باشیم. تریگر گرفتن یک مدل برای ورود به بازار در طراحی سیستم های معاملاتی می باشد. با توجه به نوع سیستم طراحی شده در استراتژی سوئینگ، قادر به طراحی یک سبک تریگر برای بخش ورود به بازار هستید. برخی از معروف ترین ها:

تکنیک های مبتنی بر تحلیل و تشخیص انسانی

 تمام مباحثی که در تحلیل تکنیکال بر پایه شکست سطوح وجود دارد. تکنیک های اصلی تریگری قیمتی عبارتند از:

  1. شکست خط گردن در آرایش سر و شانه
  2. شکست خط گردن در آرایش سقف یا کف دو قلو
  3. شکست آرایش تراکمی
  4. شکست خط روند
  5. شکست کانال
  6. شکست حمایت یا مقاومت

 

تکنیک های اندیکاتور محور

قادر به استفاده از ابزارهای اندیکاتوری جهت ورود به معاملات هستید. تکنیک هایی مثل کراس دو میانگین متحرک، کراس قیمت و میانگین متحرک، شکسته شدن خط روند RSI ، شکستن تراکم در MACD ….

چیزی که برای یک معامله گر در استراتژی سوئینگ باید مهم باشد، متناسب با فضای عمومی سیستم معاملاتی، سیستم ورود مناسب را طراحی کند. تکنیک های ورود اندیکاتور محور از نظر قدرت و اعتبار نسبت به تکنیک های قیمتی اعتبار پایین تری دارد. عموماً معامله گران تکنیکالیست بیشتر از تریگرهای تحلیلی استفاده میکنند .

 نکته مهم اینکه در این حوزه – تریگر گیری – تنوع فراوانی وجود دارد و حتی بسیاری از معامله گران از تکنیک های کندلی برای ورود به بازار استفاده می کنند. باید معامله گر ارزیابی کند، بر پایه کدام یک از سیستم های ورود می تواند موفقیت بیشتری کسب کند. آن چیزی که در سیستم معاملاتی شما موفقیت بیشتری را به ارمغان می آورد، بک تست استراتژی سوئینگ شماست.

به طور کلی، هر معامله گر باید قادر به تعریف سبک ورود به شکل واضحی باشد. استفاده از تکنیک های متعدد غیر هم جنس صرفاً منجر به سردرگمی سیستم معاملاتی می شود. اگر معامله گر از تکنیک های تحلیلی استفاده می کند، باید آن را در یک ساز و کار واضح تعریف کند. چنانچه تریگرهای خودکار و مبتنی بر اندیکاتورها مدنظر است، نیز باید چنین کند. اینکه شخصی برخی مواقع به شکل تحلیلی و گاهی به شکل اندیکاتوری و برخی مواقع به روش های دیگر ورود کند، صرفاً به هم ریختگی در ساز و کار اجرا ایجاد کرده و عموما برای معامله گر سود ده نیست.

هنگامی که در هر قالب سیستمی در استراتژی سوئینگ وارد بازار می شویم، باید راهکاری را برای خروج از موقعیت معاملاتی تدوین کنیم. عموما خروج ها به دو دسته تقسیم می شوند:

  1. اصلی
  2. کنترلی

دسته های اصلی خروج از معاملات استراتژی سوئینگ، با استفاده از یک برنامه ریزی از قبل در دو بعد قیمت و زمان وضعیت خروج از بازار را تدوین می کند. یعنی در هنگام ورود به چه شرایطی و چگونه باید از بازار خارج شویم. این برنامه ریزی هر دو بعد قیمت و زمان را شامل می شود.

بعد قیمت:

بخشی از سیستم ها حد سود تعیینی در چارچوب سیستم شان است. برخی یک حد سود مشخص و استاتیک تعیین می کنند. اما این بدین مفهوم نیست که سود حاصله ناشی از تمام رشد بازار باشد. و بازار پس از آن دیگر صعودی نخواهد داشت. اینکه ما در محدوده هدف از بازار خارج، مربوط به سیستم معاملاتی است. ولی اینکه تا کجا بازار قادر به رشد می باشد، مربوط به تحلیل گری است. ما باید درک کنیم که تحلیل چیست و ترید چیست و چه فرقی با هم دارند.

بعد زمان:

هنگامی که وارد یک موقعیت معاملاتی می شویم، باید تخمین و برآوردی از زمان خروج از معامله داشته باشیم. عدم برنامه ریزی زمانی معامله گر پای بازار میخکوب شود. کنترل احساسات شخص به دست کندل های نمودار می افتد. و با هر کندل منجر به سود سرخوش و با هر کندل منجر به زیان دچار اضطراب و ناخوشی شود. ما باید قادر به تدوین خروج در بعد زمانی از بازار باشیم.

در حقیقت باکس معامله گری را ببندیم. برای چارچوب های زمانی در ابتدا شخص باید دوره معامله گری خود را مشخص کند که برای کوتاه ، میان یا بلند مدت معامله می کند. که در استراتژی سوئینگ ما به میان مدت توجه داریم.

سپس متناسب با دوره دنبال فرصت های  معامله گری باشد. به عنوان نمونه اگر معامله گری دی تریدر محسوب می شود، مطلقاً قادر به معامله در تایم فریم های بالا نیست، و نباید به دنبال جستجوی فرصت باشد. و چنانچه یک معامله گر برای یک دوره چند هفته ای مثل استراتژی سوئینگ به دنبال معامله گری است، در تایم فریم های خیلی پایین قادر به جستجوی معامله نیست. هنگامی که تایم فریم معامله گری مشخص شد، ساختار سیستم طراحی شده را بر مبنای آن تایم فریم پیاده سازی می کنیم.

Instagram Facebook Twitter LinkedIn

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *