تحلیل تکنیکال چیست؟ — راهنمای معامله گران
بهمن 25, 1400
تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل تکنیکال عبارت است از مطالعه دادههای پیشین مارکت از جمله قیمت و حجم معاملات. این تحلیل قصد دارد تا با استفاده از عملکرد پیشین، روانشناسی بینش مارکت، تحرکات اقتصادی و تجزیه و تحلیلهای کمی سیر و رفتار آتی مارکت را پیش بینی کند. دو شکل رایج تحلیل تکنیکال عبارتند از الگوهای نمودار و شاخصهای فنی.
تحلیل تکنیکال چه چیزی را به شما میگوید؟
تحلیل تکنیکال یک استراتژی عمومی برای انواع استراتژی بوده که مبتنی بر تفسیر پرایس اکشن در یک سهام است. بسیاری از تحلیلهای تکنیکال متمرکز بر تعیین اینکه آیا روند فعلی ادامه پیدا میکند یا نه، و چه زمانی عکس این موضوع رخ میدهد است.
برخی از تحلیلگران تکنیکال از خطوط روند استفاده میکنند، برخی از اشکال نمودار شمعی و برخی دیگر ترجیح بر بهره بردن از الگوهای ریاضی دارند. اکثر تحلیلگران تکنیکال در خصوص تشخیص نقاط ورود و خروج احتمالی از ترکیبی از ابزار برای تریدها استفاده میکنند. برای مثال، ممکن است شکل یک چارت، نشان دهنده یک نقطه ورود برای فروش استقراضی باشد اما تریدر با استفاده از میانگین متحرک بدنبال دوره زمانی دیگری برای تایید شکست (Breakdown) باشد.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
Technical analysis سهام و روندها به مدت صدها سال است که مورد استفاده قرار میگیرد. در اروپا، جوزف دلا وگا از تکنیکهای تحلیل تکنیکال اولیه برای پیشبینی مارکتهای هلندی در قرن هفدهم استفاده کرد. با این وجود، این روش تحلیل شکل امروزی خود را به شدت مدیون، چارلز داو، ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد، و بسیاری دیگر از جمله یک رقصنده به نام نیکلاس دارواس است.
این افراد دیدگاه جدیدی را در مارکت بعنوان یک جریان عرضه کردند که بهترین گزینه در خصوص اندازهگیری نوسانات روی چارت نسبت به مشخصات پایه شرکت است. مجموعه متنوعی از نظریه های تحلیلگران فنی اولیه در سال 1948 با انتشار کتاب تحلیل تکنیکال روند سهام توسط رابرت دی. ادواردز و جان مگی گرد هم آمد و به آن رسمیت بخشید.
قدمت الگوهای نمودار شمعی به زمان بازرگانان ژاپنی برمیگردد که مشتاق تشخیص الگوهای معاملاتی در خصوص برداشت برنج خود بودند. مطالعه این الگوهای باستانی در دهه نود میلادی در ایالات متحده با ظهور اینترنت و ترید روزانه موجب محبوبیت و همه گیری این تکنیک شد. سرمایه گذاران با تجزیه و تحلیل چارتهای پیشین سهام نسبت به کشف الگوهای جدید در خصوص ترید اقدام میکنند.
شناسایی الگوهای نمودار شمعی معکوس از اهمیت ویژهایی برای سرمایهگذاران برخوردار بوده و چندین الگوی ترسیم نمودار شمع معمولی دیگر وجود دارد. دوجی و الگوی پوشای صعودی و نزولی همگی بمنظور پیش بینی یک روند معکوس خرسی مورد استفاده قرار میگیرند.
نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال
هسته اساسی زیربنای تحلیل تکنیکال این است که قیمت مارکت تمام اطلاعات موجود را که میتواند بر بازار تأثیر بگذارد منعکس میکند. در نتیجه، نیازی به نگاه کردن به تحولات اقتصادی، بنیادی یا جدید نیست، زیرا آنها قبلاً در یک اوراق بهادار قیمت گذاری شدهاند.
تحلیلگران تکنیکال عموماً بر این باورند که قیمتها در روندها حرکت کرده و زمانی که نوبت به روانشناسی کلی مارکت میشود، تاریخ تمایل به تکرار دارد. دو نوع اصلی تحلیل تکنیکال عبارتند از، عبارتند از الگوهای نمودار و شاخصهای فنی.
الگوهای نمودار شکل ذهنی تحلیل تکنیکالی است که که در آن تکنسینها سعی میکنند با مشاهده الگوهای خاص، مناطق حمایت و مقاومت را در نمودار شناسایی کنند. این الگوها که زیربنای عوامل روان شناختی هستند، برای پیشبینی اینکه قیمتها از یک نقطه و زمان خاص به سمت مقاومت و شکست مقاومتی (Breakout) یا شکست حمایتی (Breakdown) در حرکت هستند طراحی شدهاند.
برای مثال، یک الگوی نمودار مثلث صعودی یک الگوی نمودار گاوی بوده که نشان دهنده نقاط کلیدی مقاومت است. خروج از این مقاومت میتواند منجر به حرکت قابل توجه با حجم بالا شود.
اندیکاتورهای تکنیکال شکل آماری تحلیل تکنیکال بوده که تکنیکها فرمولهای ریاضی مختلفی را برای قیمتها و حجمها اعمال میکنند. رایجترین اندیکاتورهای تکنیکال شامل میانگین متحرکها میشوند که بمنظور تشخیص آسانتر روندها دادههای قیمت را هموار میکنند. اندیکاتورهای تکنیکال پیچیدهتر شامل میانگین متحرک همگرایی واگرایی (MACD) شده که به تعامل بین چندین میانگین متحرک میپردازد. بسیاری از سیستمهای معاملاتی مبتنی بر شاخصهای فنی هستند زیرا میتوان آنها را به صورت کمی محاسبه کرد.
تفاوت میان تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال دو جناح بزرگ در امور مالی هستند. تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که بهترین رویکرد عبارت است از پیروی از روندی که از طریق فعل و انفعالات و تحرک مارکت شکل میگیرد.
تحلیلگران فاندامنتال بر این باورند که مارکت اغلب ارزش را نادیده می گیرد. تحلیلگران فاندامنتال روندهای نمودار را به نفع بررسی از طریق ترازنامه و نمایه مارکت یک شرکت در خصوص جستجوی ارزش ذاتی که در حال حاضر در قیمت منعکس نشده است نادیده خواهند گرفت. اینکه بگوییم کدام یک بهتر است یا اولویت با کدام تحلیل است، چنین چیزی ممکن نیست چراکه افراد زیادی هستند که از تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند و موفق هم هستند و برخی هم از تحلیل تکنیکال. عده دیگری نیز در این میان وجود دارند که از هر دو تحلیل در کار خود استفاده میکنند.
با این حال، در کل، تحلیل تکنیکال سرعت سرمایهگذاری سریعتری را به همراه دارد، در حالی که تحلیل فاندامنتال به دلیل زمان مورد نیاز برای بررسی دقیق، معمولاً یک جدول زمانی در خصوص تصمیمگیری نیاز دارد و از این جهت علاوه بر سرمایه گذاری پولی نیاز به سرمایهگذاری زمان هم دارد.
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال مانند هر استراتژی دیگری معایب مختص به خود را نیز دارد. ممکن است چارتها به اشتباه تفسیر شوند. ممکن است شکلگیری در حجم پایین پیش بینی شود. ممکن است دورههای زمانی که برای میانگینهای متحرک استفاده میشود برای نوع تریدی که دنبال انجام آن هستید بسیار طولانی یا بسیار کوتاه باشد. از این موارد که بگذریم، تحلیل تکنیکال سهام و روند، دارای محدودیتهای شگفت انگیز منحصر به فردی است.
از آنجایی که استراتژیها، ابزارها و تکنیکهای تحلیل تکنیکال به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند، تمامی این عوامل تاثیر مهمی بر پرایس اکشن دارند. برای مثال، آیا آن سه کلاغ به این دلیل شکل میگیرند که اطلاعات قیمتگذاری شده یک روند خرسی معکوس را توجیه میکنند یا به این دلیل است که تریدرها عموماً موافق هستند که باید به دنبال آنها یک روند خرسی معکوس دنبال شود و با شورت گرفتن آن را بوجود آورند؟
اگرچه این سوال یک سوال بسیار جالب است اما تا زمانی که مدل ترید تکنیکال به کار خود ادامه دهد این موارد ارزشی ندارند. به شما پیشنهاد می کنیم مقاله «پرایس اکشن حرفه ای» را هم بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید