آرون گروپس

سیاست های پولی هاوکیش و داویش

سیاست های پولی هاوکیش و داویش چیستند؟

سیاست های پولی هاوکیش و داویش چیستند؟

اگر اهل بازارهای مالی و گشت و گذار در اخبار و مقالات این حوزه باشید، حتما شنیده اید که اقتصاددان ها از نام حیوانات برای توصیف رفتار بازارها و اشخاص استفاده می کنند.
مثلا بازار خرسی و گاوی و سیاست های هاوکیش و داویش.
می دانیم که بازار خرسی به معنای بازار نزولی و بازار گاوی به معنای بازار صعودی است اما، هاوکیش و داویش یعنی چه و سایست هاوکیش و داویش در فارکس به چه معناست؟

در این مقاله با ما همراه باشید تا با این اصطلاحات بیشتر آشنا شویم.

فهرست مطالب

هاوکیش و داویش در فارکس

هاوکیش در لغت به معنای مثل شاهین و داویش به معنای مثل کبوتر است.
هاوکیش و داویش اصطلاحاتی هستند که به نحوه موضع گیری بانک مرکزی درباره سیاست های پولی اشاره دارد.
همانطور که از مقاله سیاست های پولی و مالی می دانیم، بانک مرکزی برای تبیین سیاست های پولی دو هدف اصلی دارد: کاهش تورم و افزایش مشاغل
 اما این دو هدف همیشه در یک راستا نیستند و گاهی رسیدن به یکی، به معنای از دست دادن دیگریست. بنابراین بانک های مرکزی برای ایجاد تعادل بین اهدافشان مجبور به تغییر موضع های متوالی در اتخاذ سیاست های پولی خود هستند.
از این رو وقتی در بازارهای مالی اشاره می شود که بانک مرکزی ( یا هر نهاد دیگری در یک کشور یا منطقه که وظیفه تبیین سیاست های پولی را به عهده دارد مثل فدرال رزرو در ایالات متحده) هاوکیش یا تهاجمی است به این معناست که بانک مرکزی سیاستی اتخاذ کرده که اولویت آن پایین نگه داشتن تورم یا کاهش آن است حتی اگر به بهای کاهش مشاغل باشد و داویش بودن به معنای اولویت داشتن رشد اقتصادی و افزایش مشاغل برای بانک مرکزیست.
هاوک ها (یا شاهین ها؛ به معنای کسانی که سیاست هاوکیش را انتخاب می کنند) با استفاده از ابزارهایی مانند افزایش نرخ بهره، به دنبال محدود کردن عرضه پول در جامعه و در نتیجه کاهش تورم هستند.
از طرفی داوها (یا کبوترها؛ به معنای کسانی که طرفدار سیاست های پولی داویش هستند) به منظور دستیابی به حداکثرمشاغل از ابزارهایی مانند کاهش نرخ بهره استفاده می کنند تا عرضه پول در جامعه افزایش یافته و در نهایت منجر به رشد اقتصادی شود.

ریشه اصطلاحات هاوکیش و داویش

ریشه این اصطلاحات در هدف دوگانه سیاستگذار پولی نهفته است: کاهش تورم و افزایش مشاغل.
همانطور که اشاره شد این دو هدف معمولا در یک راستا نیستند و برای دستیابی همزمان به این اهداف، نیاز است که در سیاست های پولی تعادل ایجاد شود.
با افزایش نرخ بهره، می توان به مهار تورم و در نتیجه رسیدن به ثبات قیمت ها کمک کرد و با کاهش نرخ بهره، می توان به رشد اقتصادی و در نتیجه افزایش تعداد مشاغل رسید.
هاوک ها بر سیاست اول و داوها بر دومی تمرکز دارند.
سیاست گذاران میانه رو یعنی کسانی که نه کاملا داویش و نه کاملا هاوکیش هستند، به عنوان سیاستگذاران مرکزگرا شناخته می شوند.
اصطلاحات هاوکیش و داویش اغلب برای توصیف اعضای فدرال رزرو و 12 نفر عضو کمیته بازار آزاد فدرال (FOMC)، به عنوان مهمترین نهاد سیاست گذاری پولی دنیا استفاده می شود.
 اعضای فدرال رزرو ترکیبی از هاوک ها و داوها هستند.

 

هاوک ها و داوها در بازارهای مالی

اصطلاح هاوک یا شاهین در همه زمینه ها کاربرد دارد.
به عنوان مثال اصطلاحاتی مانند شاهین بودجه، شاهین تورم یا شاهین جنگ داریم.
شاهین عموما به معنای فردی است که بر یک جنبه خاص از یک امر بزرگتر متمرکز می شود و آن را پیگیرانه دنبال می کند.
به عنوان مثال شاهین بودجه در ایالات متحده معتقد است که بودجه فدرال اهمیت بسیار زیادی دارد و شاهین جنگ به استفاده از درگیری مسلحانه به جای استفاده از فشارهای سیاسی برای حل اختلافات تاکید دارد.

 “شاهین تورم” که در بازارهای مالی به اختصار شاهین گفته می شود، به سیاست گذار یا مشاوری گفته می شود که نگرانی عمده اش تاثیر نرخ بهره بر سیاست های مالی است.
شاهین ها یا هاوک ها تمایل به افزایش نرخ بهره برای کنترل تورم دارند حتی اگر این سیاست به معنای قربانی کردن رشد اقتصادی و کاهش مشاغل باشد. نگرانی آنها نه رشد اقتصادی، که کاهش تورم و فشار رکود بالقوه ی ناشی از نرخ های تورمی بالاست.
همانطور که می دانیم تورم زمانی رخ می دهد که اقتصاد بیش از حد گرم (Overheat) شود و کاهش عرضه پول در جامعه می تواند آن را تعدیل کند. هاوک ها با استفاده از ابزارهایی مثل افزایش نرخ بهره، به دنبال کاهش عرضه پول و در نتیجه کنترل تورم هستند.

در مقابل داوها یا کبوترها قرار دارند که طرفدار سیاست های پولی هستند که عرضه پول درجامعه را افزایش داده و منجر به تحریک مخارج و رشد در اقتصاد شود.
هدف داوها رسیدن به بالاترین سطوح اشتغال است و برای رسیدن به این هدف، طرفدار سیاست های پولی انبساطی مانند کاهش نرخ بهره هستند.
در نتیجه سیاست های انبساطی عرضه پول افزایش و هزینه خرید وام مسکن و وام گرفتن برای شروع و توسعه کسب و کار کاهش می یابد و در نتیجه استخدام شرکت ها و نرخ مشاغل در کل اقتصاد بالا می رود.

سیاست هاوکیش می تواند منجر به رکود و سیاست داویش منجر به تورم شود، بنابراین لازم است که سیاست گذار بتواند نرخ بهره را در زمان مناسب و در سطح مناسب تعیین کند تا تعادل برقرار بماند.

بسته به وضعیت اقتصادی، سیاست گذاران بین سیاست های هاوکیش و داویش تغییر کرده و سیاست مناسب با اوضاع اقتصادی را اتخاذ خواهند کرد.

چرا شاهین و کبوتر؟

شاهین پرنده ایست تهاجمی؛ بنابراین برای سیاست های پولی که به شکل تهاجمی به جنگ با تورم می روند از اصطلاح هاوکیش یا شاهینی استفاده می شود.

در عوض کبوتر نماد صلح و محافظه کاریست؛ بنابراین به سیاست های پولی ملایم تر در رابطه با بازار، سیاست های داویش یا کبوتری گفته می شود.

مزایای سیاست هاوکیش

اگرچه اصطلاح هاوکیش اغلب به صورت نامطلوب استفاده می شود اما، سیاست هاوکیش و نرخ بالای بهره مزایای اقتصادی هم دارد ازجمله اینکه احتمال وام گرفتن افراد را کم و احتمال پس انداز کردن آنان را بیشتر می کند.
از طرفی افزایش نرخ بهره باعث می شود که بانک ها آزادانه وام دادن را متوقف کنند و وام گیرندگان توانمندتری که احتمال بازپرداخت بالاتری دارند مشتری بانک شوند.
همچنین اگر کشوری نرخ های بهره را بالا ببرد و شرکای تجاری کشور این کار را نکنند، منجر به کاهش هزینه کالاهای وارداتی شود.

معایب سیاست هاوکیش

 افزایش نرخ بهره می تواند منجر به رکود و کاهش قیمت ها شود. از نظر اقتصادی، رکود می تواند از تورم متوسط عواقب بسیار بدتری داشته باشد.

اولین ایراد آن این است که می تواند به احتکار پول توسط مردم منجر شود. به این شکل که کاهش قیمت ها به این معنی است که قدرت خرید پول در آینده بیشتر از الان است، بنابراین مردم ترجیح می دهند که خریدهای بزرگ خود را به آینده موکول کنند و این به احتکار پول منجر می شود.
از طرفی، نرخ بهره بالاتر به معنای وام گرفتن کمتر و در نتیجه هزینه کرد کمتر در میان مردم است.
نرخ های وام بالاتر می تواند بر بازار مسکن وخودرو نیز تاثیر منفی داشته و منجر به رکود در این بازارها شود.
با افزایش نرخ وام و اوراق قرضه، شرکت ها نیز تمایل خود به سرمایه گذاری و استخدام نیروی جدید را از دست می دهند.
از دیگر معایب سیاست هاوکیش این است که  با بالا رفتن نرخ بهره -که در نتیجه آن نرخ ارز داخلی افزایش می یابد- هزینه واردات کاهش یافته و در نتیجه تولیدکنندگان داخلی آسیب می بینند.

مقایسه سیاست های پولی هاوکیش و داویش

سیاست تسهیل کمی (Quantitative Easing) به عنوان یک سیاست داویش

از آنجا که داویش ها به رونق اقتصادی و افزایش مشاغل بیشتر از تورم اهمیت می دهند و به سیاست های انبساطی علاقه دارند، اگر سیاستگذاری به این اشاره کند که تورم اثرات منفی زیادی ندارد یا اگر خواستار اجرای سیاست تسهیل کمی شود به عنوان کبوتر شناخته می شود.

سیاست تسهیل کمی شکل جدیدی از سیاست های انبساطی است که پس از بحران سال 2008 توسط فدرال رزرو اتخاذ شد.
برای حل این بحران، فدرال رزرو علاوه بر پایین آوردن نرخ بهره به عنوان مهمترین ابزار سیاست پولی در دسترس سیاستگذاران، شروع به خرید گسترده اوراق قرضه دولتی کرد.
این ابزار که به نام شرکت در عملیات بازار آزاد یا OMOs معروف شد، زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که نرخ تورم بسیار پایین یا منفی است و سیاست گذار سعی می کند از طریق خرید اوراق، پول بیشتری به جامعه و بانک ها تزریق کند.

سیاست انقباض کمی (Quantitative Tightening) به عنوان یک سیاست هاوکیش

از آنجا که کاهش تورم هدف اصلی یک شاهین تورم است، اگر سیاستگذاری به اثرات منفی تورم و سیاست های انقباضی اشاره کند و یا خواستار اجرای سیاست انقباض کمی شود، به عنوان هاوک یا شاهین شناخته می شود.

سیاست انقباض کمی یا QT کاملا بر عکس QE است. بدین شکل که وقتی تورم در کشور بالا می رود و برای کنترل آن باید عرضه پول در کشور کاهش یابد، سیاستگذار علاوه بر افزایش نرخ بهره، شروع به فروختن اوراق قرضه و سایر دارایی های مالی در اختیار خود به بانک ها و سایر موسسات مالی می کند.
 در نتیجه میزان نقدینگی موجود در بانک ها کاهش پیدا کرده، شرایط پرداخت وام سخت تر شده و در نهایت میزان عرضه پول در جامعه محدود می شود.

سرمایه گذاری در بازار هاوکیش

در پی اتخاذ سیاست هاوکیش توسط سیاست گذار، بازارها دچار نوسان می شوند و معمولا این نوسان تا پس از طی یک دوره سیاست تسهیل کمی نیز آرام نمی گیرد.
در چنین شرایطی برای سرمایه گذاران واجب است که  پورتفوی خود را متنوع کنند. در این دوران سهام، اوراق قرضه و اوراق بهاداری که با تورم مرتبط هستند عملکرد بهتری دارند.

سرمایه گذاری در بازار داویش

در دوره سیاست پولی داویش، معمولا دارایی هایی بیشتر رشد می کنند که عموما در محیط های با نرخ بهره پایین خوب رشد می کنند. به عنوان مثال سهام و سهام بلوچیپ می توانند از این دسته باشند.
البته فارغ از این که در چه دوره ای هستیم، سرمایه گذار قبل از اقدام به سرمایه گذاری در سهام یک شرکت، بایستی اصول اساسی پشت آن شرکت را بررسی کند.

مثالی از سیاست هاوکیش

دوره ای که در آن قرار داریم مثالی از سیاست هاوکیش است.
در طول سال 2022 و احتمالا تا بخشی از سال 2023، برای مبارزه با تورم افسارگسیخته که بسیار دورتر از هدف 2 درصدی کشورهای صنعتی است، اکثر بانک های مرکزی بزرگ مانند فدرال رزرو، یانک انگلستان (BoE)، بانک کانادا(BOC) و بانک مرکزی اروپا (BOE) شروع به افزایش نرخ ها در جلسات متوالی کردند.
بانک ها در رسیدن به هدف دو درصدی تورم موفق نبوده اند اما، تورم تا حد زیادی کاهش یافته و کنترل شده است.
به عنوان نتیجه ای از سیاست هاوکیش، نگرانی ها از شروع یک دوره رکود نیز همزمان در حال افزایش است؛ هر چند که علائمی از “فرود نرم” نیز مشاهده می شود.
باید منتظر ماند و دید سیاست های هاوکیش بانک های مرکزی چه زمان آنها را به هدف تورم دو درصدی خواهد رساند و به چه بهایی.

مثالی از سیاست داویش

پس از بحران مالی سال 2008-2007 که بر بازارهای مالی کل دنیا تاثیر گذاشت، فدرال رزرو نرخ بهره را از 4.5% در پایان سال 2007، به 0.0% تا 0.25% در پایان سال 2008 کاهش داد.
پس از آن و در طول سالهای 2008 تا 2014 ایالات متحده تریلیون ها دلار در قالب سیاست های تسهیل کمی و به منظور افزایش نقدینگی در جامعه به بانک ها تزریق کرد تا وام دهی را آسان کند و رونق را به اقتصاد بازگرداند.
پس از آن ایالات متحده وارد یک دوره رشد اقتصادی شد.

نتیجه گیری

شاهین ها برای مبارزه با تورم که هدف اصلی اشان است، سیاست های جنگ طلبانه ای مانند افزایش نرخ بهره و سایر اقدامات انقباضی را اتخاذ می کنند.
شاهین ها به حفظ تورم در محدوده هدف باور دارند حتی اگر به بهای رشد اقتصادی و کاهش مشاغل تمام شود.
در مقابل کبوترها با اتخاذ سیاست های داویش، به کاهش نرخ بهره و اقداماتی که منجر به رشد اقتصادی و افزایش مشاغل شود معتقدند.
با توجه به شرایط اقتصادی جامعه، سیاستگذاران پولی ممکن است هر یک از سیاست های هاوکیش یا داویش را اتخاذ کنند یا به تناوب بین این دو سیاست در حرکت باشند.

خروج از نسخه موبایل