زمانی که کلمه هجینگ (Hedging) را میشنوید، ممکن است به یاد پرچینسازی همسایهتان به دور باغچههایش بیفتید. اما در سرمایهگذاری، هج کردن یک مهارت کاربردی است که هر سرمایهگذاری باید از آن آگاه باشد. در بازار سهام، هج کردن راهی برای محافظت از داراییها است.
هجینگ معمولا بیش از آنچه توضیح داده شود تنها نام برده میشود. با این حال، این کلمه چندان هم ناشناخته و عجیب نیست. حتی اگر سرمایهگذار تازهکاری باشید، یادگیری هجینگ میتواند به شما کمک کند.
هج کردن جیست؟
بهترین راه برای درک هج کردن، این است که آن را به عنوان یک بیمه تلقی کنید. زمانی که سرمایهگذاران تصمیم بر هج کردن میگیرند، در واقع خود را در مقابل اثرات منفی به روی سرمایهشان بیمه میکنند. این کار جلوی کل ضرر را نمیگیرد. با این حال، اگر اتفاقی بیفتد و سرمایه شما را تحت تاثیر منفی قرار دهد، اگر به درستی هج کرده باشید، تاثیر این ضرر کاهش مییابد.
در عمل، هج کردن همه جا کاربرد دارد. به عنوان مثال، اگر شما بیمه خانهداری خریداری کنید، شما خود را در برابر آتشسوزی، دزدی و دیگر فجایع غیر قابل پیشبینی بیمه کردهاید.
سرمایهگذاران برای کاهش ریسک از تکنیک هج کردن استفاده میکنند. با این حال، هج کردن در بازارهای مالی، به سادگی خرید بیمه از یک شرکت بیمه نیست. هج کردن در مقابل ریسک سرمایهگذاری، یعنی استفاده از ابزارها و استراتژیهای مالی برای از بین بردن اثر وقایع نامطلوب. به عبارتی دیگر، یک سرمایهگذاری را با استفاده از سرمایهگذاری دیگری هج میکنند.
برای هج کردن، باید از داراییهایی استفاده کرد، که تاثیری بر عکس سرمایهگذاری اصلی دارند. البته، این نوع بیمه کردن نیز برای شما هزینههایی خواهد داشت که در شکلهای گوناگون از شما دریافت میشود.
برای مثال، اگر شما خریدار سهام یک شرکت باشید، میتوانید از یک قرارداد اختیار put برای محافظت از سرمایهگذاری خود استفاده کنید. با این حال، برای خرید یک قرارداد اختیار باید هزینههای آن را بپردازید.
بدین ترتیب با کاهش ریسک، مقداری از سود بالقوه خود را نیز باید فدا کنید. بنابراین، هج کردن در اصل روشی برای کاهش ضرر است، نه افزایش سود. اگر سرمایهای که با هج کردن آن را محافظت کردید سود کند، مقدار این سود نیز کاهش مییابد. با این حال، اگر سرمایهگذاری شما شکست بخورد با هج کردن میتوانید مقدار ضرر را کاهش دهید.
درک هج کردن
تکنیکهای هج کردن، معمولا شامل استفاده از ابزارهای مالی تحت عنوان مشتقات میشود. دو مورد از مشتقات رایج، قراردادهای اختیار (options) و آتی (futures) هستند. با استفاده از مشتقات میتوانید استراتژیهایی توسعه دهید که طی آن، ضرر در یک سرمایهگذاری، توسط کسب سود در یکی از مشتقات کاهش یابد.
فرض کنید صاحب سهام یک شرکت تولید نوشیدنی هستید. با این که در بلندمدت به این سهم امیدوار هستید، اما در رابطه با ضررهای کوتاهمدت نگرانیهایی نیز دارید. برای محافظت خود در برابر سقوط سهام این شرکت، میتوانید با خریداری یک قرارداد اختیار (put option) این امکان را برای خود فراهم کنید تا در آینده این سهام را در یک قیمت مشخص بفروشید (به این قیمت مشخص strike price نیز گفته میشود). از این استراتژی با نام مزدوج (married put) یاد میشود. اگر قیمت سهام شما به زیر قیمت مشخص شده سقوط کند، آنگاه مقداری از ضرر شما با سودی که از قرارداد اختیار به دست میآورید خنثی میشود.
یکی دیگر از مثالهای رایج هج کردن، در رابطه با شرکتی است که به یک کالای خاص وابسته است. فرض کنید شرکت تولید نوشیدنی نگران نوسانات قیمت مواد اولیه خود برای تولید نوشیدنی باشد. اگر قیمت این مواد اولیه به شدت بالا رود، طبیعتا شرکت تولیدکننده به دردسر میافتد. برای محافظت در برابر نوسانات قیمت مواد اولیه، شرکت تولیدکننده میتواند وارد یک قرارداد آتی شود. قرارداد آتی این امکان را به شرکت تولیدکننده میدهد تا مواد اولیه مورد نیاز خود را در تاریخی مشخص با قیمتی مقرر خریداری کند. حال شرکت تولیدکننده نوشیدنی میتواند بودجه خود را بدون نگرانی بابت نوسانات قیمت مواد اولیه مورد نیاز، تنظیم کند. اگر قیمت مواد اولیه به شدت بالاتر از قیمت مقرر شده در قرارداد آتی رود، این قرارداد به نفع شرکت تمام میشود، زیرا میتواند با قیمتی بسیار کمتر آن مواد را تهیه کند. اما اگر قیمت مواد اولیه پایینتر از قیمت تعیین شده برود، شرکت موظف است با قیمت تعیین شده در قرارداد، مواد اولیه را تهیه کند. بنابراین، این قرارداد به ضررشان تمام میشود. به دلیل تنوع قراردادهای اختیار و آتی، سرمایهگذاران برای هج کردن دست بازی دارند و میتوانند در هر بازاری اعم از سهام، کالا، نرخ بهره و ارز، این کار را انجام دهند.
معایب هج کردن
هر استراتژی هج، هزینهای را نیز به همراه میآورد. بنابراین، قبل از دست زدن به چنین کاری، حتما از خود بپرسید که آیا سود بالقوه این سرمایهگذاری جوابگوی هزینههای هج کردن هست یا خیر. به خاطر داشته باشید، هدف هج کردن به دست آوردن سود بیشتر نیست، این کار تنها میتواند شما را از ضرر محافظت کند. هزینههای هج کردن میتواند به صورت هزینه یک قرارداد اختیار، یا ضرر در یک قرارداد آتی باشد، در هر صورت این هزینهها اجتناب ناپذیر هستند.
در حالی که هج کردن با بیمه کردن مقایسه میشود، بیمه دقیقتر از هج عمل میکند. در صورت استفاده از بیمه، شما در برابر کل ضرر تحت پوشش هستید. در مقابل، هجینگ یک سرمایهگذاری، خیلی پیامدهای مشخصی ندارد و میتواند به هر سرانجامی منتهی شود. اگرچه مدیران همواره در تلاش هستند تا به بهترین نحو عمل هج کردن را انجام دهند، عملا دستیابی به چنین چیزی بسیار مشکل است.
هج کردن برای شما چه معنی دارد
بسیاری از سرمایهگذاران سمت قرارداد مشتقات نمیروند. در واقع، بسیاری از سرمایهگذاران بلندمدت، نوسانات کوتاهمدت را نادیده میگیرند. در مورد این نوع سرمایهگذاران، استفاده از تکنیک هج، بیمعنی است، زیرا آنها اجازه میدهند سرمایهگذاریشان با بازار رشد کند. بنابراین آیا لزومی دارد این تکنیک را فرا گیرند؟
حتی اگر هیچگاه از تکنیک هجینگ استفاده نکنید، بهتر است بدانید کارایی آن به چه شکل است. بسیاری از شرکتهای بزرگ و صندوقهای سرمایهگذاری به شکلی از تکنیک هج کردن استفاده میکنند. به عنوان مثال، شرکتهای نفتی ممکن است در مقابل قیمت نفت هج کنند. یک صندوق سرمایهگذاری مشترک بینالمللی ممکن است در مقابل نرخ تبادل ارزها به هج کردن بپردازد.
مثالی از هجینگ به صورت پیشرو
یکی دیگر از مثالهای کلاسیک هج کردن شامل یک کشاورز گندم و بازار آتی گندم میشود. کشاورز در فصل بهار دانهها را میکارد و در فصل پاییز آن را میفروشد. در مدت زمان بین کاشت و فروش، کشاورز گندم در معرض ریسک این وجود دارد که ارزش گندم تا فصل پاییز کاهش یابد. مادامی که کشاورز تمایل دارد، بیشترین سود ممکن را از درو کسب کند، نمیخواهد تحت تاثیر نوسانات قیمتی گندم قرار گیرد. بنابراین زمانی که دانههای گندم را میکارد، میتواند طی یک قرارداد آتی در شش ماه آینده گندم را به قیمت ۴۰ دلار به ازای هر بسته بفروشد. این عمل با عنوان هج پیشرو شناخته میشود.
فرض کنید شش ماه گذشته و کشاورز قصد دارد گندمی که درو کرده را در بازار بفروشد. قیمت بازار به هر بسته ۳۲ دلار سقوط کرده، و کشاورز باید به همین قیمت گندم خود را در بازار به فروش برساند. در همین حین، او قرارداد آتی خود را با قیمت ۳۲ دلار باز خرید میکند و به ازای هر بسته ۸ دلار سود میکند. در واقع کشاورز در اینجا ضرر نمیکند، چون از فروش گندم ۳۲ دلار و از خرید قرارداد آتی ۸ دلار سود میکند و جمعا به ازای هر بسته گندم ۴۰ دلار عایدش میشود.
در حالتی دیگر تصور کنید قیمت به هر بسته ۴۴ دلار افزایش پیدا کرده باشد. در این صورت کشاورز گندم خود را به قیمت ۴۴ دلار در بازار میفروشد و در بازخرید قرارداد آتی به ازای هر بسته ۴ دلار ضرر میکند. باز هم برایند سود در این حالت برابر با هر بسته ۴۰ دلار میشود. در این مورد، کشاورز ضرر را محدود کرده اما سود خود را نیز به مقداری معین محدود کرده است.
کلام آخر
ریسک یک المان اجتناب ناپذیر در سرمایهگذاری است. صرف نظر از نوع سرمایهگذاری، بهتر است سرمایهگذار از سازوکار هج کردن مطلع باشد و بداند چگونه شرکتهای مختلف سرمایه خود را در برابر ریسک محافظت میکنند.
ممکن است حتی قصد استفاده از مشتقات بازار را نداشته باشید، اما دانشی هرچند پایه در این زمینه، میتواند درک شما را از بازار بهبود بخشیده و در مسیر موفقیت به شما یاری رساند.