چگونه وقوع حباب های اقتصادی را پیش بینی کنیم؟
حباب اقتصادی یا economic bubble اشاره به شرایطی در اقتصاد دارد که قیمت چیزی بسیار بیشتر از ارزش ذاتی آن افزایش یابد و سپس به دلیل غیرواقعی بودن قیمت ها، سقوط کند. برخی اقتصاددانان معتقدند که نشاط غیرمنطقی، اساس ایجاد یک حباب اقتصادی سوداگرانه است. آنجا که اخبار افزایش قیمت ها اشتیاق خریدار را بر می انگیزد، این اشتیاق فرد به فرد منتقل و تکثیر می شود و افراد در این شرایط، به دنبال اخبار و تحلیل هایی می روند که این اشتیاق آنها را تایید کند.
گاهی می دانیم که قیمت ها غیر واقعیست اما، از روی حسادت به موفقیت دیگران و به دنبال تجربه یک هیجان قماربازانه به سمت حباب کشیده می شویم.
آنچه در این مقاله می خوانید...
حباب اقتصادی چیست؟
به طور کلی حباب در اقتصاد به این معناست که قیمت چیزی -یک کالا، سهام، دارایی مالی و یا حتی کل اقتصاد، بازار یا کل یک طبقه از دارایی ها- بسیار بیشتر از قیمت بنیادی آن و با حاشیه بسیار زیاد افزایش یابد.
از آنجا که این افزایش قیمت در اثر سفته بازی به وجود می آید و نه ارزش ذاتی، به ناچار و در نهایت می ترکد و با فروش شدیدی که در پی می آید، قیمت ها به طور چشمگیری پایین خواهد آمد. در واقع در اغلب اوقات، یک حباب سفته بازانه به یک سقوط تماشایی در دارائی مورد نظر ختم می شود.
میزان خسارتی که در پی ترکیدن حباب اقتصادی ایجاد می شود به بخش های اقتصادی درگیر بستگی دارد؛ اینکه آیا مشارکت گسترده بوده یا به بخش خاصی از جامعه محدود شده است و یا چه مقدار سرمایه درگیر حباب شده و آن را بزرگ کرده است.
در مجموع حبابی که با رونق وام دهی، اهرم بالا و عدم تطابق نقدینگی بازیگران بازار و موسسات مالی شرکت کننده در جنون خرید همراه باشد، عواقب خطرناک تر و گسترده تری برای اقتصاد به همراه خواهد داشت.
به عنوان مثال ترکیدن حباب های سهام و املاک در سالهای 1989 تا 1992 در ژاپن، منجر به رکودی طولانی در ژاپن شد به نحویکه از دهه 90 با عنوان دهه گمشده یاد می شود.
یا ترکیدن حباب “دات کام” در سال 2000 و حباب مسکن در سال 2008 در آمریکا، که منجر به رکود های طولانی در ایالات متحده و حتی سراسر جهان شد.
انواع حباب های اقتصادی
جنون سفته بازی می تواند در مورد هر چیزی رخ دهد، از بازار ملک و بیتکوین گرفته تا حباب گل لاله. اما در حالت عام، حباب های اقتصادی که با اصطلاحات حباب مالی و حباب دارائی نیز شناخته می شوند معمولا در چهار دسته اصلی قرار می گیرند که عبارتند از:
حباب بازار سهام، حباب بازار دارائی، حباب اعتباری و حباب کالا.
حباب بازار سرمایه Stock market bubbles
حباب بازار سرمایه، سهام را درگیر می کند و قیمت سهام، بسیار سریع و اغلب بدون تناسب با ارزش بنیادی کمپانی ( مانند درآمد و دارائی ها) رشد می کند. این حباب می تواند تمام یا بخش خاصی از بازار را درگیر کند. مانند شرکت های مبتنی بر اینترنت که به حباب “دات کام” در اواخر دهه 90 میلادی دامن زدند.
حباب بازار دارائی Asset market bubbles
این حباب سایر بخش های بازار خارج از بازار سرمایه را در بر می گیرد. دارایی های کلاسیک مثل مسکن و حتی ارزهایی مثل دلار و یورو یا ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین در این دسته قرار می گیرند.
حباب اعتباری Credit bubbles
حباب اعتباری وقتی رخ می دهد که شاهد یک افزایش ناگهانی در وام ها، ابزار های بدهی و دیگر فرم های اعتبار باشیم. وام های مسکن و دانشجویی، اوراق قرضه دولتی و اوراق مشارکت در دسته دارایی های اعتباری قرار می گیرند.
حباب کامودیتی Commodity bubbles
حباب کالایی به هنگام افزایش سرسام آور قیمت دارایی های کالایی و مواد اولیه رخ می دهد. فلزات گرانبها مانند طلا، محصولات کشاوری، نفت و فلزات صنعتی در دسته کامودیتی ها قرار می گیرند.
نکته:
حباب های بازار دارائی و بازار سرمایه قابلیت عمومی تر شدن را دارند به نحویکه بتوانند کل اقتصاد را در بر بگیرند. عده ای معتقدند اتفاقی که برای ایالات متحده در دهه 1920 میلادی افتاد و به “دهه 20 خروشان” معروف شد، در واقع تورم بیش از حد اقتصاد و یک حباب اقتصادی بود که تخلیه آن در 1929 منجر به فروپاشی اقتصاد و در نهایت رکود بزرگ شد.
شناخت حباب اقتصادی و پیش بینی آن
اما آیا می توان وقوع حباب اقتصادی را پیش بینی کرد؟
حباب اقتصادی فریبنده و غیر قابل پیش بینی است اما، بررسی ها نشان می دهد که تمام حباب های اقتصادی پنج مرحله مشترک دارند که شناخت آنها می تواند به سرمایه گذاران کمک کند که در دام آنها نیفتند.
پنج مرحله مشترک در چرخه حیات حباب های اقتصادی عبارتند از: جابجایی، رونق، سرخوشی، کسب سود و وحشت.
این پنج مرحله از کتاب “تثبیت یک اقتصاد ناپایدار” نوشته “پی. مینسکی” اقتباس شده اند.
مرحله 1. جابجایی یا displacement
جابجایی (که به مرحله Excitement یا هیجان نیز شناخته می شود) زمانی رخ می دهد که یک پارادایم (الگوواره) جدید سرمایه گذاران را مجذوب خود کند. به عنوان مقال می توان به کاهش نرخ های بهره (که وام ها را جذاب می کند) یا یک تکنولوژی جدید که همه جا بر سر زبان هاست اشاره کرد.
به عنوان مثال: در سال های 2000 تا 2003 و در پی رکود ناشی از بحران دات کام، نرخ بهره ایالات متحده از 6.5% به %1.5 درصد رسید. این تغییر در نرخ ها منجر به کاهش نرخ وام مسکن به پایین ترین حد تاریخی خود یعنی 5.23% رسانید. بذری که در اینجا کاشته شد در سال 2008 منجر به ترکیدن حباب مسکن و شروع دوره جدیدی از رکود اقتصادی در دنیا شد.
مرحله 2. رونق یا Boom
پس از جابجایی، قیمت ابتدا به آهستگی افزایش می یباد اما، با ورود بیشتر و بیشتر مشارکت کنندگان این افزایش شتاب می گیرد و زمینه برای شروع فاز رونق مهیا می شود.
در این فاز، دارائی مورد نظر توجه هر چه بیشتر رسانه ها را به خود جلب می کند و ترس از دست رفتن “شانسی که یکبار در خانه آدم را می زند” – همان چیزی که امروزه به نام FOMO می شناسیم- منجر به افزایش شدید سفته بازی و جذب هر چه بیشتر سرمایه گذاران می شود.
اگر چرخه عرضه و تقاضا را به خاطر بیاوریم می توانیم درک کنیم که حباب چگونه بزرگ و بزرگتر می شود. تقاضا به سرعت برای کالایی زیاد می شود که عرضه آن نتوانسته به همان سرعتافزایش یابد و برتری تقاضا بر عرضه منجر به افزایش قیمت خواهد شد.
مرحله 3. سرخوشی یا Euphoria
در این مرحله و به دلیل افزایش سریع و شدید قیمت دارایی مورد بحث، سرمایه گذاران احتیاط را کنار می گذارند و به طور مداوم در رسانه ها، دلایلی برای توجیه ارزش گذاری های جدید تبلیغ می شود. در این مرحله تئوری “احمق بزرگتر” در همه جا کار میکند: مهم نیست چقدر قیمت بالا و بالاتر برود، همیشه کسانی هستند که خریدارند.
به عنوان مثال در حباب مسکن ژاپن در سال 1989، هر فوت مربع فضای اداری به قیمت 193000 دلار به فروش می رسید و در حباب دات کام سال 2000، مجموع ارزش تمام سهام تکنولوژی Nazdaq بیش از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها بود.
تئوری احمق بزرگتر که در کتابهای اقتصادی ارجاع زیادی به ان می شود –اگرچه یک تئوری علمی نیست- به این اشاره دارد که در حباب های اقتصادی بسیاری از افراد با اینکه می دانند قیمت بسیار بالاست ولی باز اقدام به سرمایه گذاری می کنند به این امید که همواره یک احمق بزرگتر برای خرید دارائی از آنان پیدا خواهد شد. بزرگ شدن حباب نیز تا وقتی که احمق های بزرگتر حاضر به خرید باشند ادامه خواهد داشت.
مرحله 4. کسب سود یا taking-profit
در این مرحله پول هوشمند با توجه به نشانه هایی مبنی بر ترکیدن قریب الوقوع حباب، شروع به تغییر پوزیشن های خرید به فروش و کسب سود می کند. افراد عاقلتر و سرمایه گذاران نهادی معمولا اولین کسانی هستند که در وقت مناسب سود خود را از بازار گرفته و خارج می شوند. البته تشخیص اینکه حباب دقیقا چه زمانی خواهد ترکید کار ساده ای نیست و بازارها می توانند خیلی بیشتر از آنچه ما تصور می کنیم غیر منطقی رفتار کنند.
به عنوان مثال، بانک Paribas فرانسه در سال 2007 برداشت ها از سه صندوق سرمایه گذاری خود را که در معرض وام های مسکن فرعی آمریکا بودند متوقف کرد چرا که نمی توانست ارزش دقیق دارایی های خود را ارزیابی کند.
این حرکت ابتدا بازار را متلاطم کرد اما، به زودی بازار آن را فراموش کرد و قیمت سهام به بالاترین حد خود رسید. بعدها و با تخلیه حباب بازار مسکن، معلوم شد که حق با Paribas بوده و همین اتفاق نسبتا کوچک، نشانه ای بر اتفاقات آینده بوده است.
مرحله 5. وحشت یا Panic
معمولا یک اتفاق بسیار کوچک باعث تخلیه حباب می شود و وقتی سوراخی در حباب ایجاد شد، دیگر راه برگشتی نیست.
در این مرحله، روند قیمت ها برعکس شده و قیمت ها با همان سرعتی که رشد کرده بودند سقوط می کنند. سرمایه گذاران و سفته بازان در مواجهه با کال مارجین ها و سقوط ارزش سرمایه اشان، تلاش می کنند که در هر قیمتی که بتوانند سرمایه خود را نقد کنند.
با بالا رفتن فروش ها و بیشتر شدن عرضه در برابر تقاضا، قیمت دارایی باز هم بیشتر و سریع تر افت می کند.
یکی از بارزترین مثال ها از مرحله وحشت، افت 17 درصدی S&P500 در سال 2008 و در پی ورشکستگی Lehman Brothers و فروپاشی نسبی Fannie Mae, Freddie Mac و AIG بود.
معروفترین حباب های اقتصادی در دنیا
جنون گل لاله یا Tulipmania
اولین حباب اقتصادی در دنیا در قرن هفدهم در هلند رخ داد و به “جنون گل لاله” معروف شده است. در پی معرفی گل لاله به بازار و محبوبیت بیش از حد آن بین ثروتمندان و طبقه متوسط، قیمت پیازهای این گل سربه فلک کشید. در پی این محبوبیت و افزایش قیمت ها، بخشی از دلالان وارد شده و یک بازار ویژه گل لاله ایجاد کردند. قراردادهای آتی برای پیاز گل که یکبار در سال به دست می آمد بسته می شد و در اوج جنون لاله، برخی از پیازهای کمیاب به قیمت ده برابر درآمد سالانه یک صنعتگر ماهر به فروش می رسید! شتاب گرفتن قیمت پیاز گل در سال 1634 شروع شد و در فوریه 1637 سقوط کرد. اگرچه داده های دقیقی از آن زمان در دست نیست اما، برخی معتقدند که دلیل شکستن حباب لاله، قانونی بود که به اصطلاح امروز قراردادهای آتی را به قراردادهای اختیار معامله تغییر می داد و اعلام می کرد که در صورتیکه قیمت گل لاله در زمان سررسید قرارداد کاهش پیدا کند، خریدار می تواند درصد ثابتی از قرارداد را به عنوان غرامت پرداخته و از خرید گل صرفنظر کند.
لازم به ذکر است که TulipMania در آن زمان بیشتر یک پدیده اجتماعی-اقتصادی ناشناخته بود تا یک بحران اقتصادی واقعی چراکه، این ماجرا تاثیر چشمگیری بر قدرت اقتصادی جمهوری هلند به عنوان یکی از قدرت های اقتصادی آن روزها نداشت اما، منجر به از بین رفتن روابط بر پایه اعتماد بین مردم شد.
حباب اقتصادی سهام eToys
داستان سهام eToys در واقع می تواند روایتگر حباب دراماتیک دات کام باشد.
در سال 1999 و در اوج انقلاب اینترنت، eToys یک عرضه اولیه بسیار موفق را در بورس تجربه کرد به نحویکه سهام 20 دلاری، در یک روز کاری پس از عرضه اولیه به 78 دلار رسید. کمپانی تنها سه سال عمر داشت و فروش خود را از 0.7 میلیون دلار در سال اول به 30 میلیون دلار در 30 مارچ 1999 رسانده بود.
خریداران سهام نسبت به آینده سهم بسیار خوش بین بودند و اعتقاد داشتند که خرید اینترنتی اسباب بازی، جای خرده فروشی های بزرگ را خواهد گرفت: مرحله اول- جابجایی
در آخرین سال مالی، شرکت ضرر 28.6 میلیون دلاری را از درآمد 30 میلیون دلاری اش گزارش کرد اما، سرمایه گذاران انتظار داشتند که وضعیت شرکت به بهترین نحو تغییر کند. در 20 می، ارزشگذاری eToys بسیار بیشتر از رقیب سنتی اش Toys “R” Us بود درحالیکه تراز نامه شرکت دوم بسیار قویتر بود.
سرمایه گذاران در حال سپری کردن فازهای رونق و سرخوشی بودند.
اندکی پس از آن و در پی انقضای قراردادهای قفل شده که محدودیت هایی را برای فروش داخلی شرکت ایجاد کرده بود، نگرانی ها از فروش سهام توسط خودی های شرکت که می توانست منجر به کاهش قیمت شود افزایش یافت. حجم فروش در آن روز به نه برابر میانگین سه ماهه رسید و ارزش سهام کمپانی، 70% از حداکثر قیمت 84 دلار را از دست داد. این مرحله به عنوان مرحله کسب سود شناخته می شود.
کاهش و سقوط:
در پایان سه ماهه اول سال 2000، مرحله وحشت از راه رسیده بود. در این زمان کمپانی به ازای هر دلار درآمد، 2.27 دلار صرف هزینه های تبلیغاتی خود میکرد و اگرچه سرمایه گذاران توجیه می کردند که این از ویژگی های اقتصاد جدید است اما، چنین مدل بیزینسی به سادگی نمی تواند پایدار بماند. در پایان سال و با افزایش زیان، شرکت نتوانست پیش بینی های فروش خود را محقق کند و ارزش سهام، که از ماه مارس درگیر فروش وحشتناک سهام مرتبط با اینترنت بود با اندکی بیش از یک دلار معامله می شد. تا فوریه 2001 با 73% کاهش، ارز سهام به 28 سنت رسید و چون نتوانست قیمت را در حداقل یک دلار ثابت نگه دارد، از فهرست نزدک حذف شد. یک ماه بعد شرکت با 274 میلیون دلار بدهی معوقه اعلام ورشکستگی کرد.
حباب های کریپتوکارنسی
منظور از حباب کریپتو افزایش قیمت دارایی های رمزنگاری شده بسیار بیشتر از ارزش فرضی آنهاست. در تاریخ ارزهای دیجیتال چندین حباب وجود دارد.
اگرچه بسیاری از اقتصاددانان و سرمایه گذاران بزرگ از جمله وارن بافت، معتقدند که کل بازار کریپتو، یک حباب سوداگرانه بزرگ است.
رونق و سقوط 2011
در ژوئن 2011 و با چاپ مقاله Silk Road که مرتبط با دارک وب بود، قیمت بیت کوین از 0.67 دلار به 29.58 دلار رسید و در نوامبر مجددا به 2.14 سقوط کرد.
رونق 2013 و سقوط 15-2014
در نوامبر 2013 قیمت بیتکوین به 1127.45 دلار رسید و سپس به تدریج افت کرد تا در ژانویه 2015 به 172.15 دلار رسید.
رونق 2017 و سقوط 2018
سقوط 2018 که به سقوط بیت کوین یا سقوط بزرگ کریپتو نیز معروف است پس از یک چرخه رونق بی سابقه در سال 2017، با فروش گسترده کریپتوها در ژانویه 2018 شروع شد به نحویکه از 6 ژانویه تا 6 فوریه 2018، بیت کوین بیش از 65% ارزش خود را از دست داد و قیمت آن در دسامبر با 80% کاهش به 3100 دلار رسید. در سپتامبر 2018، بازار کریپتو مجموعا 80% ارزش خود در ژانویه 2018 را از دست داده و حباب دات کام با 78% تخلیه حباب را پشت سر گذاشته بود.
حباب اقتصاد ایران
همانطور که ذکر شد، حباب قیمت در اقتصادهای متعارف شکل می گیرد، بزرگ می شود و می ترکد اما، در اقتصاد حباب خیز ایران معمولا هر حبابی که شکل می گیرد نه تنها تخلیه نمی شود بلکه، بخش های دیگر اقتصاد نیز به مرور درگیر می شوند.
به طور معمول وقتی در اطراف یک دارایی حباب قیمتی ایجاد می شود که تصوری مبنی بر اینکه قیمت دارایی در آینده افزایش خواهد داشت شکل بگیرد اما، تشکیل حباب های قیمتی در ایران به عوامل مختلفی همچون پیش بینی تورم، نگرانی های سیاسی و چالش های تامین مالی مربوط می شود.
البته کارشناسان نقش دولت را در آشفته بازار اقتصاد ایران بسیار پررنگ می بینند و معتقدند که عدم حضور موثر و مثبت دولت و نیز ضعف های شدید مدیریتی باعث تشکیل حباب های اقتصادی فراوان و پایدار در کشور شده است.
حباب بازار سهام
در سال 2016 و در پی امید به کاهش تحریم ها و افزایش فروش نفت که منبع اصلی ارزآوری ایران است، موجی از امیدواری به بازار سرمایه شکل گرفت. این امید وجود داشت که بورس ایران حتی برای خارجی ها مطلوب شده و رونق بگیرد.
اما تحریم هایی که در سال 2016 برداشته شده بود، مجددا در سال 2018 اعمال شد و صادرات نفت کاهش یافت. در چند ماه کوتاه با هجوم سرمایه گذاران قیمت سهام بسیار بیشتر از ارزش ذاتی آنها افزایش یافته بود اما، خیلی زود معلوم شد که با یک حباب روبرو هستیم و رونقی در کار نیست.
حباب بازار سکه
یکی از بازارهایی که به شدت و به مدت طولانی دچار حباب بوده و هست، بازار سکه است. علیرغه اینکه انس طلای جهانی نوسانات مشخص و محدودی را تجربه می کند اما، بازار سکه طلا در ایران هر روز شاهد نوسانات عمدتا روبه بالا است. کارشناسان معتقدند یکی از دلایل اصلی هجوم سرمایه گذاران و سفته بازان به بازار سکه، ممنوعیت های دولت برای خرید و فروش دلار است.
حباب بازار خودرو
کارشناسان معتقدند افزایش نرخ ارز، محدودیت های واردات و تعرفه های سنگین منجر به ایجاد حباب وحشتناک بازار خودرو شده و هشدار می دهند که در صورت تغییر در شرایط، حباب تخلیه شده و منجر به ضررهای سنگین خواهد شد. اگرچه نوسانات بازار خودرو که کاملا همپای نوسان بازارهای ارز و سکه است نشان می دهد که اکنون بازار خودرو نه یک بازار مصرفی، که محلی برای سفته بازی و سرمایه گذاری دلالان است.
نقش سیاست های پولی بانک مرکزی در مقابله با حباب اقتصادی
اینکه آیا سیاست های پولی بانک های مرکزی می تواند منجر به ایجاد حباب شود و یا میزان خسارت های ناشی از تخلیه حباب را کمتر کند یا خیر بین اقتصاددانان موضوع بحث است.
این اعتقاد وجود دارد که نرخ های بهره بسیار پایین و سیاست های پولی غیر متعارف، می تواند زمینه را برای شکل گیری حباب و در نتیجه آن، یک بحران مالی جدید مساعد کند.
برای مقابله با حباب توسط بانک مرکزی نیز، دو دیدگاه وجود دارد:
عده ای معتقدند بانک مرکزی اساسا نباید به حباب قیمت دارایی ها واکنش نشان دهد.
این گروه می گویند امکان تشخیص وقوع یک حباب به طور دقیق وجود ندارد و روش های سیاست پولی برای تخلیه حباب بیش از اندازه صریح هستند به طوری که عواقبشان از فایده های تخلیه حباب بیشتر است؛ به عنوان مثال افزایش نرخ بهره سیاستی می تواند منجر به تخلیه حباب شود و در عوض میزان تولید و چابکی اقتصاد را کاهش دهد. همچنین، این عده معتقدند که حباب ها اغلب توسط موسسات مالی و بازارهای ناپایدار ایجاد می شوند لذا، سیاست های مالی ابزارهای بهتری برای مقابله با حباب ها هستند تا سیاست های پولی.
گروه دوم اما معتقدند که بانک مرکزی بایستی به قیمت دارایی ها در تعیین نرخ تورم وزن بیشتری بدهد و به طور مستقیم در تخلیه حباب نقش بازی کند. طرفداران این دیدگاه که اقتصاددانان بانک تسویه حساب های بین المللی (BIS) از آن جمله اند، معتقدند که بانک مرکزی بایستی با واکنش زودهنگام از تشکیل حباب جلوگیری کرده و یا به تخلیه آرام حباب کمک کند و به هیچ عنوان موضع انفعالی نداشته باشد. این عده نیز با وجود مشکلاتی که در تشخیص قطعی شکل گیری حباب وجود دارد موافقند اما، همچنین معتقدند که مانند سایر شرایطی که عدم قطعیت دارد اینجا نیز بایستی رویکرد تصمیم گیری مبتنی بر احتمال را اتخاذ کرد. برای حمایت از این استدلال، برخی به این واقعیت اشاره می کنند که بسیاری از ناظران تشکیل حباب مسکن سال 2008 ایالات متحده را قبل از تخلیه آن شناسایی کرده بودند.
همچنین این عده معتقدند که هزینه های دخالت دیرهنگام بانک مرکزی، از تخلیه حباب بسیار بیشتر است چراکه، سیاست های پاکسازی پس از ترکیدن حباب –به دلیل نامتقارن بودن این سیاست- خود می تواند خطر تشکیل حباب های جدید را به همراه داشته باشد.
موافقان دخالت بانک مرکزی معتقدند که سیاست های مالی دامنه نفوذ و زمان بندی مناسب برای حل مشکلات مربوط به حباب را ندارد و در عوض، بانک مرکزی که می تواند حتی بر بانکداری سایه نیز نفوذ داشته باشد، گاهی قادر است حتی بدون تعدیل مستقیم سیاست های پولی و صرفا با ارتباطات کلامی، در کاهش حباب ها موثر بوده و به آرام شدن بازار کمک کند.
در این زمینه توجه به زمان بندی مداخله نیز بسیار مهم است و مداخله دیر هنگام –که می تواند منجر به تخلیه سریع و اختلالات شدید شود- می تواند بی تاثیر یا حتی مضر باشد بنابراین، نظارت مستمر، تشخیص سریع و مداخله زودهنگام و پیشگیرانه یک ضرورت است.
نتیجه گیری
حباب قیمت یا حباب اقتصادی زمانی شکل می گیرد که افرادی با پیش بینی اینکه قیمت یک دارائی افزایش خواهد یافت به آن وارد شده و با خریدهای سرسام آور منجر به افزایش قیمت دارایی به قیمتی بسیار بیشتر از ارزش ذاتی آن شوند.
با افزایش قیمت، حباب بزرگتر شده و افراد بیشتری را نیز درگیر خواهد کرد اما، از آنجا که این افزایش قیمت واقعی نیست، در نهایت حباب تخلیه شده و گاهی ممکن است که تبعات ناشی از آن، کل یک اقتصاد را در بر بگیرد.
بسیاری معتقدند که وظیفه بانک های مرکزی، نظارت مستمر و دقیق برای کشف حباب اقتصادی در مراحل اولیه و برخورد فعالانه با آن به منظور پیشگیری از خطرات ناشی از تخلیه سریع حباب برای اقتصاد است.