حمله گسترده ولادیمیر پوتین ، رئیسجمهور روسیه به اوکراین، و لفاظیهای همراه او، تعدادی از تحلیلگران سیاسی را برانگیخت که منطق – و عقلانیت – رهبر قدرتمند برای حمله را زیر سوال ببرند.
وسواس رهبر روسیه نسبت به اوکراین دیرینه است و او بارها از اتحاد روس ها و اوکراینی ها تمجید کرده و در عین حال از دولت طرفدار غرب کشور تحت ریاست جمهوری ولودیمیر زلنسکی ابراز تاسف کرده است.
تحلیلگران سیاسی که با CNBC صحبت کردند می گویند ادعاهای اخیر پوتین نسبت به دولت مزخرف است و منعکس کننده یک نگرش غیرمنطقی و بد قضاوت نسبت به رهبری در کیف و جهت گیری آن است.
به ویژه، اشارههای بیاساس پوتین به رهبری اوکراین بهعنوان «نئونازیها» و «معتادان مواد مخدر»، تحلیلگران را بر آن داشت تا بگویند که چنین اظهاراتی نشاندهنده غیرمنطقی بودن و تلاش برای اطلاعات نادرست و دستکاری است.
مکس هس، تحلیلگر ارشد ریسک سیاسی در AKE International، دوشنبه به CNBC گفت که پوتین در روزهای اخیر ”فرض ما را در مورد عقلانیت خود به چالش کشیده است.”
من دوستان راستگرای روسی دارم که به من پیام دادهاند که او به اوکراین رفته است و اینها افرادی هستند که در ابتدا از به رسمیت شناختن دونتسک و لوهانسک [جمهوریهای خودخوانده] حمایت میکردند و ادعاهای تبلیغاتی را باور داشتند. این که اوکراینیها تلاش میکردند روسها را از نظر قومیتی پاکسازی کنند، که کاملاً مزخرف است.»هس در پاسخ به این سوال که آیا مردم اکنون توانایی پوتین برای تفکر منطقی را زیر سوال می برند، گفت: ”به وضوح افرادی هستند که چنین هستند.”
تیموتی اش، استراتژیست بازارهای نوظهور در BlueBay Asset Management، معتقد است که به طور فزاینده ای واضح است که برنامه بازی پوتین محاصره شهرهای بزرگ کیف و خارکف بود – در این مرحله او فکر می کرد ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، این کار را انجام می دهد.
او در نظرات ایمیلی روز یکشنبه گفت: ”او در همه موارد به طرز شگفت انگیزی اشتباه کرده است” و افزود که ”در اینجا احساس نمی کنم که پوتین به طرز چشمگیری اشتباه محاسباتی کرده است و در نهایت با اخراج شدن از سمت خود بهای آن را خواهد پرداخت.”
پوتین در حالی که تلاش میکرد تهاجمی را که پنجشنبه گذشته آغاز شد، توجیه کند، گفت روسیه نمیخواهد همسایه خود را اشغال کند، اما گفت که اهداف روسیه «غیرملیتاریزهکردن و غیرنظامیسازی» اوکراین است، اظهارنظری که ناظران بینالمللی آن را مضحک میدانند.
اش میگوید: «اوکراین توسط نازیها اداره نمیشود، اما برخلاف روسیه یک دموکراسی در حال شکوفایی است».
هس خاطرنشان کرد که در حالی که گروه های دست راستی در اوکراین وجود دارند، اما هیچ قدرت سیاسی ندارند. علاوه بر این، چنین گروه هایی در روسیه نیز وجود دارند، جایی که مسلماً جناح راست دارای نفوذ سیاسی بیشتری است.
برخی از افراد در جناح راست در اوکراین هستند که در شبهنظامیان و چیزهای مختلف [مثل آن] حضور داشتهاند و عقایدی دارند که به نظر من توهینآمیز است و با آن موافق نیستم… اما این ایده که آنها هر نوع نفوذ سیاسی دارند. هس به CNBC گفت: در مورد دولت اوکراین که یک رئیس جمهور یهودی دارد [زلنسکی]… مضحک است.
در هر صورت، او خاطرنشان کرد: «راست افراطی در روسیه تقریباً در هر انتخابات سهم بیشتری از آرا را به دست آورده است که راست افراطی اوکراین تا به حال به دست آورده است».
سخنرانی پوتین برای اعلام تهاجم، بینشی از طرز فکر او در مورد اوکراین ارائه کرد. او ارجاعات متعددی به جنگ جهانی دوم، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و خطراتی که ناتو برای منافع امنیتی روسیه میداند، داشت.
اساسا، پوتین تلاش کرده است تا حمله به اوکراین را بهعنوان حمایت روسیه از شهروندان خود در این کشور، هم در کریمه – که در سال 2014 ضمیمه کرد – و هم در شرق اوکراین در دو ”جمهوری” طرفدار روسیه که از آن حمایت میکند، توجیه کند.
مقامات غربی و پیروان نزدیک روسیه نیز اظهارات پوتین و روایت او (و اغلب دیدگاه تجدیدنظر طلبانه) از تاریخ را تلاشی برای ایجاد روایت های نادرست و گمراه کننده درباره اوکراین به منظور توجیه و فروختن تهاجم به مردم روسیه می دانند.
هفته گذشته، پوتین بار دیگر «وحدت» اوکراینیها و روسها را تمجید کرد، درست زمانی که اعلام کرد روسیه دو منطقه جداشده در شرق اوکراین – جمهوریهای خلق دونتسک و لوهانسک – را به رسمیت میشناسد و نیروهای خود را برای «حافظ صلح» به داخل کشور اعزام خواهد کرد. ماموریت در آنجا، حرکتی که به طور گسترده به عنوان پیش درآمدی برای اقدام نظامی بزرگتر تلقی می شد که اکنون محقق شده است.
پوتین در یک سخنرانی تلویزیونی در 21 فوریه تلاش کرد بر پیوندهای روسیه و اوکراین تأکید کند و اظهار داشت که اوکراین ”بخشی جدا نشدنی از تاریخ، فرهنگ و فضای معنوی ما است.”
″اینها رفقای ما هستند، عزیزترین کسانی که برای ما هستند – نه تنها همکاران، دوستان و افرادی که زمانی با هم خدمت می کردند، بلکه اقوام، افرادی که با خون و پیوندهای خانوادگی پیوند خورده اند.”
تحلیلگران مدتهاست اشاره کردهاند که وسواس پوتین در مورد اوکراین ناشی از تمایل او برای نفوذ و کنترل بر کشورهای اقماری شوروی سابق مانند اوکراین، گرجستان و بلاروس است.
با این حال، اوکراین سرسختانه نشان داده است که تمایلی به همراهی با طرح پوتین ندارد، و سال گذشته، پوتین در مقالهای با عنوان «در مورد وحدت تاریخی روسها و اوکراینیها» گفت که «دیواری» که در سالهای اخیر بین روسیه و اوکراین پدید آمده بود. یک ”تراژدی” بود.
اشتهای اوکراین برای استقلال از روسیه در چندین قیام مردمی علیه دولت در دو دهه گذشته دیده شده است، که با به اصطلاح ”انقلاب نارنجی” در سال 2004 آغاز شد که پس از انتخابات ریاست جمهوری رقابتی شاهد اعتراضات گسترده در این کشور بود و به اوج خود رسید. در آن سال سیاستمداران طرفدار غرب به قدرت رسیدند.
اخیراً، انقلاب یورومیدان 2014 رخ داد، یک قیام خشونتآمیزتر که با موجی از اعتراضات طرفدار اروپا و ناآرامیهای مدنی همراه شد که منجر به برکناری رئیسجمهور وقت حامی روسیه، ویکتور یانوکوویچ شد. پوتین در سخنرانی پنجشنبه هفته گذشته خود این انقلاب را ”کودتا” نامید.
با ادامه تهاجم نیروهای روسی به این کشور، پوتین تا چه حد مایل است برای تحت سلطه درآوردن اوکراین پیش برود، مشخص نیست. این هفته نگرانیهایی وجود دارد که کاروان عظیم خودروهای نظامی و نیروی انسانی روسیه که به آرامی به کیف پایتخت اوکراین نزدیک میشوند، تهاجم گستردهای را علیه این شهر انجام دهند.
اعتقاد بر این است که سایر شهرهای کلیدی استراتژیک مانند خارکف و ماریوپل روز چهارشنبه به طور پیوسته توسط نیروهای روسیه محاصره می شوند. با این وجود، نیروهای روسی بسیار کندتر از آنچه انتظار می رفت پیشرفت کرده اند و با مشکلات لجستیکی ضربه خورده اند.
دیوید روش، استراتژیست کهنه کار، دوشنبه به CNBC گفت که او فکر می کند تهاجم روسیه به اوکراین تاکنون شکست خورده است، و پوتین، در محاصره مشاورانی که نمی خواهند با او مخالفت کنند، کسی را ندارد که روایت او از واقعیت را به چالش بکشد. به اوکراین
روشه: «پوتین، به عنوان یک رهبر خودکامه، به طور فزاینده ای منزوی می شود… و به تبلیغات خود اعتقاد دارد، به هر آنچه که نوشته است، به 5000 کلمه در مورد اوکراین که یک ملت واقعی یا کشور واقعی نیست اعتقاد دارد، او معتقد است که این حقیقت است». گفت.
در واقع هیچ حلقه بازخوردی وجود ندارد که به پوتین اجازه دهد خود را در مورد اینکه واقعیت چیست آموزش دهد و این دستور العمل عالی برای اشتباهات بزرگ است – نظامی، سیاسی و اجتماعی-اقتصادی و پوتین در حال انجام آنهاست. اعتقاد من این است که این در یک دوره زمانی آغاز پایان پوتین است زیرا او خود را توهمپرداز و بیکفایت نشان داده است.»